وصیت نامه شهید ایرج بابانژاد
چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۳۸ ق.ظ
و ما الحیوۀ الدنیا الا لعب و لهو و للدار الآخرة خیر للذین یتقون أفلا تعقلون
نیست زندگی دنیا مگر بازی و بزل و هر آینه سرای آخرت بهتر است از برای آنان که میپرهیزند آیا پس در نمییابید به عقل.
وصیتنامه بنده ناچیز خداوند، سلام بر امام عصر بزرگ منجی عالم بشریت آنکه قلبها با نام مقدسش آرام میگیرند و مظلومان و ستم دیدگان چشم بر قدوم مبارکشان دوختهاند و دلسوختگان خاندان عصمت و طهارت کویر دل را با دریای معرفتش سیراب میکنند و فرمانده رزمندگان و خصم کافران است و سلام بر نائب عزیزش فرشته نجات امت اسلام بنده خاص خداوند هم او که خدای عزوجل بر ما منت نهاد و افتخار بر گرفتن سلاح در رکابش را نصیبمان نموده و سلام بر امت اسلام و عاشقان الله و رهروان روح الله.
اکنون آزمایشی دیگر در پیش است. آزمایشی که شاید به مراتب سختتر از قبل است. درحالی قلم بر دست گرفتهام که پس از نزدیک به 5 سال از گذشت جنگ تحمیلی و تحمل سختیها و وارد آمدن مصیبتهای جانگداز بر ملت، هنوز پیکار حق و باطل بشدت ادامه دارد. یک طرف این میدان دشمن جانی بیانصاف و بدور از انسانیت که دست جنایتش قلب ملت مظلوم را به درد آورده، دشمنی که جنایت و کشتار و درد منشی را به اوج رسانده، نه از زدن شهرها و تخریب اماکن مسکونی ابا دارد و نه از بخاک و خون کشیدن مردم بیپناه. دشمنی که در اوج رذالت و پستی در نیمههای شب اطفال شیرخوار را معصومانه طعمه آتش کینه خود میکند و جنایتکاری که نظیرش در تاریخ کمتر دیده میشود و در یک کلام کمر نابودی اسلام و خاموش کردن نور انقلاب اسلامی بسته، اما در طرف مقابل این میدان لشکر خدا وجود دارد، عزیزترین و مخلصترین جوانان ایران و ذخیرههای اسلام سلاح بر دوش گرفته و ذکر خدا و یاد الله به سلاحشان جهت داده قلم از ذکر اوصافشان عاجز و در یک کلام به گفته امام و مرادشان این جوانان الهی شدهاند در این جنگ آزادی بخش نه گرفتن و تسخیر سرزمین وجود دارد و نه نسبتاً به منافع اقتصادی در این جنگ حساب اسلام و انقلاب اسلامی در کار است.
در این جنگ نه صدام بلکه صد صدام وجود دارد که همه بنام یک صدام جنایت میکنند. بنابراین عزیزانی که این نوشته به دستتان میرسد امروز نشستن و در لاک خود فرو رفتن و شما هم حتماً راضی به رضای خدا باشید. پس در راه خدا صبر کنید و خودتان را رنج ندهید از همه شما مخصوصاً پدر بسیار عزیزم و مادر زجر کشیدهام و برادر عزیزم و همشهریهای خود حلالیت میطلبم اگر در حقتان ظلمی کردهام مرا ببخشید. از همه اقوام و خویشان معذرت میخواهم که نتوانستم از آنها خداحافظی کنم. انشاءالله که همگی این حقیر را عفو میکنید.
برادر شما ایرج بابانژاد
نیست زندگی دنیا مگر بازی و بزل و هر آینه سرای آخرت بهتر است از برای آنان که میپرهیزند آیا پس در نمییابید به عقل.
وصیتنامه بنده ناچیز خداوند، سلام بر امام عصر بزرگ منجی عالم بشریت آنکه قلبها با نام مقدسش آرام میگیرند و مظلومان و ستم دیدگان چشم بر قدوم مبارکشان دوختهاند و دلسوختگان خاندان عصمت و طهارت کویر دل را با دریای معرفتش سیراب میکنند و فرمانده رزمندگان و خصم کافران است و سلام بر نائب عزیزش فرشته نجات امت اسلام بنده خاص خداوند هم او که خدای عزوجل بر ما منت نهاد و افتخار بر گرفتن سلاح در رکابش را نصیبمان نموده و سلام بر امت اسلام و عاشقان الله و رهروان روح الله.
اکنون آزمایشی دیگر در پیش است. آزمایشی که شاید به مراتب سختتر از قبل است. درحالی قلم بر دست گرفتهام که پس از نزدیک به 5 سال از گذشت جنگ تحمیلی و تحمل سختیها و وارد آمدن مصیبتهای جانگداز بر ملت، هنوز پیکار حق و باطل بشدت ادامه دارد. یک طرف این میدان دشمن جانی بیانصاف و بدور از انسانیت که دست جنایتش قلب ملت مظلوم را به درد آورده، دشمنی که جنایت و کشتار و درد منشی را به اوج رسانده، نه از زدن شهرها و تخریب اماکن مسکونی ابا دارد و نه از بخاک و خون کشیدن مردم بیپناه. دشمنی که در اوج رذالت و پستی در نیمههای شب اطفال شیرخوار را معصومانه طعمه آتش کینه خود میکند و جنایتکاری که نظیرش در تاریخ کمتر دیده میشود و در یک کلام کمر نابودی اسلام و خاموش کردن نور انقلاب اسلامی بسته، اما در طرف مقابل این میدان لشکر خدا وجود دارد، عزیزترین و مخلصترین جوانان ایران و ذخیرههای اسلام سلاح بر دوش گرفته و ذکر خدا و یاد الله به سلاحشان جهت داده قلم از ذکر اوصافشان عاجز و در یک کلام به گفته امام و مرادشان این جوانان الهی شدهاند در این جنگ آزادی بخش نه گرفتن و تسخیر سرزمین وجود دارد و نه نسبتاً به منافع اقتصادی در این جنگ حساب اسلام و انقلاب اسلامی در کار است.
در این جنگ نه صدام بلکه صد صدام وجود دارد که همه بنام یک صدام جنایت میکنند. بنابراین عزیزانی که این نوشته به دستتان میرسد امروز نشستن و در لاک خود فرو رفتن و شما هم حتماً راضی به رضای خدا باشید. پس در راه خدا صبر کنید و خودتان را رنج ندهید از همه شما مخصوصاً پدر بسیار عزیزم و مادر زجر کشیدهام و برادر عزیزم و همشهریهای خود حلالیت میطلبم اگر در حقتان ظلمی کردهام مرا ببخشید. از همه اقوام و خویشان معذرت میخواهم که نتوانستم از آنها خداحافظی کنم. انشاءالله که همگی این حقیر را عفو میکنید.
برادر شما ایرج بابانژاد
۹۵/۰۹/۱۷