شهید ایرج بابانژاد

شهید ایرج بابانژاد از شهدای فرهنگی استان می باشند.

شهید ایرج بابانژاد

شهید ایرج بابانژاد از شهدای فرهنگی استان می باشند.

برای واضح تر بودن تصویر روی تصویر کلیک نمایید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۶:۰۳
اشرف آقابابایی دهکردی

فرماندهی گردان یا زهرا(س) باید سازمانی را شکل می داد که حسب ماموریت تصریحی بتواند هم توان عمل بر روی خاک را داشته باشد و هم روی آب که شاید این دو عنصر(آب و خاک) که سرشت تشکیل دهنده آدمی اند سرنوشت انسان هایی را رقم بزند که تقسیم کل الیه را بجویند.

لازمه انجام چنین عملیاتی داشتن فن شنا و طی دوره های آموزش شنا چه در سرما و چه در گرما و آشنا به هنر قواسی است و از طرفی توان و کسب مهارت عبور از موانع و استحکاماتی است که همواره دشمن در پیشانی خود کاشته است.

وسیله دیگری که نیاز شد قایقی باربک و بدون صدا بنام بلم است که کار با آن آموزش دیگری را طلب می کند . باید نیروها به قدری مهارت داشته باشند که روی بلم غذا بخورند،نماز بخوانند، استراحت کنند و به موقع به سوی دشمن حرکت کنند شاید به زبان آسان باشد اما برای رزمنده ای که از سر کلاس درس آمده و می خواهد اینگونه ماموریت انجام دهد فقط ایمان و آموزش است که قانعش کرده و راهی میدان مجاهده شده،« مجاهده روی آب» نه جان پناهی وجود دارد، نه سنگری،نه سپری و نه پیراهن ضد گلوله ای،جنگ قسنگ است با گوشت و پوست و چه زیبا بزرگی گفته هر که در طلائیه است و در کربلا می ایستاد، اما این رزمنده چه کند که بعد زمان بین او و عاشورا فاصله انداخته ،اما نه «کل یوم عاشورا»

شهید ایرج بابانژاد که مسئولیت جانشینی یک دسته رزمنده ی عاشق امام را بر عهده دارد صادقانه همراه دیگر همرزمانش مراحل آمادگی و آموزش را بخوبی طی می کند و پروانه وار به دور22 نفر از نیروهایش می چرخد که چرخش روزگار او را به هر سو نکشاند و هدف را بگونه ای برود که امامش تسیم کرده است.

چیزی به عملیات نمانده، فرمانده گردان تازه از شناسائی منطقه عملیاتی برگشته،سخن بسیار شیرین دارد شهید ایرج با تمام وجود محور حرف های فرمانده است:«آنهائی که می توانند میدان عملیاتی را طی طریق کنند که نماز پشت آنها را ساخته باشد» شب عملیات مشخص شد که این حرف فرمانده گردان از کجا آمده است... صدا میان سنگرهای مستحکمشان که بر روی خط(بارلو) با همفکری اربابانشان طراحی و ساخته بودند آنچنان بر روی رزمندگان اسلام که جان پناهی جز یک بلم کوچک ندارد. آتش گشودند که چاره ای نبود جز ذکر یا حسین و زدن تن به هورالعظیم سرد در هر صورت رزمنده ها از موانع خورشیدی مین کمین  سیم خاردار از زمین و تیر و توپ از هوا عبور کرده و با توکل بر خدا توانستند دژ محکم دشمن را فروریخته خط را بشکنند تا گردان دوم تیپ قمر بنی هاشم(ع) عملیات را ادامه دهد و در همین میدان موانع است که شهد شیرین شهادت نصیب بابانژاد شد.

جنازه مبارکش همانند بسیاری از شهدا چند روز در میدان موانع و زیر آبهای هور ماند و به همت دیگر رزمنده های لشکر از آب خارج  و به جایگاه ابدی اش منتقل شد و اینگونه داغ بر پیشانی شیطان و شیطان پرستان گذاشتند که ادعا نکنند و سرافکنده باشند که گل می تواند بر آتش فایق آید اگر خالق بخواهد.


روحشان شاد و یادشان گرامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۲:۲۲
اشرف آقابابایی دهکردی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۱۹
اشرف آقابابایی دهکردی

شهید ایرج بابانژاد از شهدای فرهنگی استان می باشند که در سال 1361 پس از فراغت از سربازی به استخدام آموزش و پرورش در آمد. در سال 1362 در محل اداره امور تربیتی شهر سامان مشغول به کار شدند.و از بدو شروع به کار مسئولیت فرهنگی امور تربیتی سامان را پذیرفت و با کمال را پذیرفت و با کمال رفت در اجرای کار همیشه آینده نگر بود. و در انجام امور با درایت و هوشیاری عمل می کرد و با برنامه ریزی بسیار خوبی و با جدیت تمام نسبت به کار تعهد داشت، ایشان با توجه به اینکه مدت 21 ماه از سربازی خود را در جبهه های حق علیه باطل سپری کرده بود اشتیاق بسیار زیادی نسبت به رفتن جبهه نشان می داد و دائما در فکر رفتن به جبهه بود تا سرانجام در اواخر بهمن ماه سال 1363 راهی جبهه های جنوب کشور شد و در یکی از گردان های تیپ قمر بنی هاشم(ع) سازماندهی و در گردان یا زهرا(س) به فرماندهی شهید بزرگوار سید کمال فاضل به عنوان فرمانده دسته انتخاب و با توجه به اینکه در سال 1363 عملیات بدر در پیش بود و در منطقه ای آبی خاکی پیشت در رودخانه دجله انجام می شد آموزش های لازم را در آب های  حورالعظیم پیش بینی شده بود که ایشان با علاقه مندی آموزشها را پشت سر نهاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۱۰:۵۷
اشرف آقابابایی دهکردی
ای خدایی که - عطر خدا www.atrekhoda.com

ای خدائی که آسمان و زمین به فرمان و امر تو پایدار و متحمل زحمت است
ای خدائی که رعد در ستایش تو در خروش است
ای خدائی که همه در مقابل عظمت تو متواضعند
ای خدائی که خورشید و ماه به فرمان تو در نهان و آشکارند
ای خدائی که دل‌ها به خواست تو عاشق می‌گردند تا شاید عظمت عشق تو را اندکی دریابند
ای خدائی که گام‌ها به نیروی تو به حرکت در می‌آیند تا شاید رهپویی در مسیر بندگی تو را یادآوری کنند
ای خدائی که قلب‌ها با محبت تو به شماره می‌افتند
ای خدائی که قدرت مطلقی بر تمام کاینات... بر زمین و بر زمان
ای خدائی که هرچه دارم از لطف توست...
ای خدائی که هر چه خواستم دادی و هر آنچه را که ندارم به تدبیر توست که بهترین مدبّری

ای شنوای شکر ها و شِکوه ها
ای منتهای امید بندگان،
ای یگانه ملجأ و پناه در نومیدی و تنهائی‌،
ای تنها کلامم در انتهای آه‌ها
ای بزرگترین مونس و شنوای حرف‌ها
ای تنها راهبر من در حیرانی‌ها
ای تنها دارائی‌ام در فقر و در غنا
ای یگانه شریک من در غم‌ها
ای همیشه همراهم در شادی‌ها ...

آن هنگام که انبوه گناهان مرا از وصال تو دور می‌کند، جز امید بخشش تو ، مرا به سوی تو نمی‌کشاند
پروردگارا !
به امید رحمتت درگاهت را می کوبم
و به امید پناهت به‌ درگاه کرمت روی می آورم ،
به سوی تو می آیم از هر آنچه که مرا از تو دور می کند
و می بینی که یگانه سلاحم برای جلب مهربانی‌ات اشک‌های ندامت است

از تو می خواهم که قلبم را آنچنان رئوف گردانی که همواره چشمه‌های اشک از آن جاری باشد
و تجلی نور تو در زندگی‌ام، در کارهایم، در رفتارم و در تمامی حالاتم جلوه‌گر باشد.
(آمین ) یا ارحم الرّاحمین
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۶
اشرف آقابابایی دهکردی